تاریخچه مکانیزآسیون

 تاریخچه گاو آهن

 

حدود هزاران سال پیش از میلاد، نوعی از گاو آهن به کار می رفت، الیشا 900 سال قبل از میلاد موفق شد، زمین را با دوازده گاو نر، شخم کند. همچنین در سال 1950 شخم به وسیله پنج گاو نر، در مشرق ترکیه مشاهده شده است.

 

گاو آهن چوبی ، با خیش آهنی ، که قرنها پیش به کار می رفته، هنوز در برخی نقاط جهان ، مورد استعمال دارد.

 

داچ در انگلستان به سال 1730 گاو آهن فرنگی را، رایج ساخت. گاو آهن«اسه گس» با برگردان فلزی، حدود سال 1756 اختراع گردید، گاو آهن نورفولک با سوک و برگردان فلزی، در سال 1721 به عنوان نمونه ساخته شد. جیمز اسمال نویسنده کتاب شخم در سال 1784 گاو آهن روترهام را عرضه داشت. در اواخر قرن هیجدهم، انگلیسیها، تمام گاو آهنهای خود را فلزی کردند.

 

توماس جفرسون، دانیل وبستر ، آغازگر اصلاح گاو  آهن در آمریکا هستند.

 

دانیل وبستر و کارلس نیوبلد از برلینگتن نخستین گاو آهن چدنی را، تهیه کردند. در آن زمان، کشاورزان عقیده داشتند که چدن خاک را مسموم می کند، لذا از استعمال گاو آهن مزبور، خودداری می کردند.

 

جتروود در سال 1814 گاو آهنی ساخت که می توانست هنگام شخم، خاک را برگردان نمایدو در سال 1833 آهنگری به نام جان دیر، برای اولین بار از فولاد اره دستی، گاو آهنی فولادی سه لایه را ساخت. وی در سال 1868 soft senter steel را، برای ساخت برگردان، بدست آورد. امروز نیز، با این ماده خاک برگردان، ساخته میشود.

 

در سال 1837 جان دیر، در گراند دتور ایلینوی یک نوع گاو آهن فولادی را، ابداع کرد که سوک و برگردان آن یکپارچه بود. وی بعد ها واحد بزرگی را، برای تولید گاو آهن و ماشینهای کشاورزی، بوجود آورد.

 

در سال 1868 جیمزاولیور، امتیاز چدن سخت را، که همان بچه آهن است، به نام خود ثبت نمود.

 

در سال 1864 اف. اس داونپورت امتیاز گاو آهن دو خیش اسبی را کسب کرد. در آنزمان برای کشیدن یک گاو آهن سه تا چهار خیشه، ده تا دوازده است، مورد نیاز بود.

 

در سال 1890 گاو آهن ده خیش، بوسیله تراکتور های بخاری کشیده می شد.

 

بطور کلی، گاو آهنها تا حدود سال 1940 کششی بود. در این سال گاو آهن هیدرولیکی اختراع شد و گاوآهنهای فرگوسن یک خیشه و دوخیشه هیدرولیکی به بازار آمد.

 

گاو آهن بشقابی، در سالهای 1890 و 1895 توسط دی.اچ.لین و ام.تی.هانکوک و جی.ک.آندره وود در ایلی نویز، ابداع شده و به ثبت رسید.

 

ابداع دیسک و هرس و تکامل آن

 

بطور کلی دیسکها تا سال 1880 در آهنگریها ساخته می شد و پس از آن بود که کمپانی اهرس ایلینویزکیستن و سایر شرکتها به ساختن آن در کارخانه پرداختند.

 

هرس دندانه ای در سال 1790 و هرس فنری در سال 1878 توسط دو کارخانه دیگر ساخته شد. هرس دوار، از سال 1940 به بازار عرضه شد.

 

اختراع ماشینهای کاشت و تکامل آنها

 

چینیها صد ها سال قبل از میلاد، موفق به اختراع نوعی ماشین بذر پاش شده اند. با این حال تا حدود 150 سال پیش، کلیه بذر کاریها را با دست، انجام می دادند.

 

بذرکاری با ماشینهای ساده ردیفکاری، از سال 1850 در اروپای مرکزی و بخصوص فرانسه ، متداول گردید.

 

نخستین ماشین بذر کار ساده، در قرن شانزده توسط اسپانیولها ،ساخته شد، سپس یکنفر انگلیسی ، اختراع مزبور را تکمیل کرد.

 

ساخت رسمی ماشینهای بذر پاش و تکمیل آنها، توسط اتباع آمریکا و انگلیس و فرانسه، به نیمه دوم قرن هیجدهم، مربوط می گردد.

 

الیاکم در سال 1799 و ویلیام تی. پنوک آمریکایی در سال 1840 اولین نفراتی هستند که هر کدام، جداگانه، موفق به اختراع بذرکار گندم ، گردیده اند. 53 درصد از مزارع گندم آمریکا، در سال 1879 توسط بذر کار کاشته شده بود.

 

اولین بذر کار ردیفی، جعبه ای چوبی، به شکل استوانه ای افقی بود که سوراخهایی، روی آن تعبیه شده بود. با گردش استوانه ، حول محور، بذر ها، از سوراخهای مرکزی، روی ردیفها، پاشیده می شد.

 

در سال 1831 دی. اس راکول اختراع ماشین ذرت کار را، به ثبت رسانید. در سال 1892 برادران دولی بذر افشان تک دانه ای را ساختند.

 

در سال 1857 روبن سین سیناتی اهل اوهایو، بذر کار کپه کار را، ساخت.

 

در سال 1870 دو-لاو پنبه کار ردیفی را اختراع کرد و در 1880 نوع کاملتر آن، به بازار وارد شد.

 

نیاز به سرعت عمل ، استحکام ماشین و دقت در بذر کاری ، به منظور کاهش هزینه های کارگری و بذر اصلاح شده گران قیمت ، مخصوصا در بذرهای مونوژرم، چغندر قند و تخمهای ناصاف یا بذور دارای ابعاد مختلف، موجب اختراع بذر پاشهای پیشرفته تری چون بذرکار های سانتریفوژ و پنوماتیک شد. البته بذر پاشهای سانتریفوژ، دقت عمل لازم را، ندارند.

 

تاریخچه کولتیواتور

 

در قدیم که بذرکاری با دست و بطور درهم انجام  می شد، ماشین «هو» تنها وسیله ای بود که توسط آن ، سطح بین بوته های درهم را ، نرم می کردند و پای بوته ها را خاک می دادند و علفهای هزر را نیز از بین می بردند. هنوز هم این وسیله استفاده میشود.

 

پیشرفت کولتیواتور ، زمانی آغاز گردید که کشت ردیفی، رواج یافت. شاسی و دندانه کولتیوارهای اولیه، غالبا از چوب سخت، ساخته شده بود و عملیات با دست انجام می گرفت.

 

در اوایل قرن هیجدهم «ستروتول» اولین ماشین هواسبی را ابداع نمود. جورج استرلی آمریکایی در سال 1856 کولتیواتور دو اسبی، با جای نشستن یک نفر را اختراع کرد. حدود سال 1900 کولتیواتور دو ردیفه اسبی بوجود آمد. سرانجام در سال 1918 کمپانی ب. اف آوری آمریکایی کولتیواتوری اختراع کرد که در جلو تراکتو، سوار می شد. از آن پس کولتیوارهایی که اغلبشان بوسیله تراکتور، کشیده می شد، روبه تکامل رفت و کمپانی انترناسیونال هاروست تولید بخش اعظمی از آن را، به عهده داشت.

 

پابه پای آمریکا، در کشورهای انلگستان، فرانسه، آلمان این وسیله مدرنتر گردید. تا بالاخره از سال 1932 به بعد، کولتیوار هیدرولیک، بوجود آمد.

 

تاریخچه وسایل سمپاشی

 

در سال 1850 و 1860 جان بین در کالیفرنیا، سمپاش دستی را ساخت.

 

در سال 1880 اولین محلول پاش به بازار آمد.

 

ابتدا به خاطر مبارزه با امراض قارچی گیاهان، بویژه بیماری قارچی مو در شهر «برود» فرانسه، موضوع سمسازی و سمپاشی ، مطرح و آغاز گردید.

 

«بی اسمیت» در سال 1900 در نیویورک موفق به اختراع سمپاش موتوری شد. سمپاش تراکتوری، بعد از توسعه ردیفکاری، حدود سال 1935 وبالاخره سمپاشی با هواپیما حدود سال 1940 شروع گردید. ولی در منبع شماره 156 تاریخ نخستین سمپاشی هوایی را، سال 1921 در اوهایو ذکر نموده است.

 

در حدود سال 1945 هلیکوپتر برای سمپاشی و پخش کود، بکار گرفته شد.

 

تکامل ماشینهای برداشت غله

 

ساختن ماشین برداشت غله ابتدا از برش و بعد دسته بندی ساقه ها، شروع شد و سپس ، با ابداع وسیله جدا کردن مکانیکی دانه ها، از خوشه کاملتر گردید.

 

دسته بندی غلات در اواسط قرن 18 معمول گشت که بدنبال اسب، کشیده می شد.

 

از سال 1829 به بعد، نوعی از ماشین های برداشت در آمریکا و اروپا ساخته شد که نیروی لازم را، از چرخ ماشینهایی که بوسیله دام کشیده می شد، کسب می کرد تا اینکه در سال 1919 استفاده از موتور، به جای اسب به منظور تامین نیروی مورد نیاز ماشین فراهم شد.

 

نخستین کمباینهای کششی با تراکتور بخاری در مقیاس وسیع در سال 1916 در آمریکا معمول شد. از آن پس ، ماشین برداشت گندم و جو، بسرعت، رو به تکامل رفت، و کمباین امروزی که کلیه عملیات برش، کوبیدن، و بوجاری و کیسه گیری غله را یکجا انجام می دهد، بوجود آمد.

 

«پیرروسو» در تاریخچه صنایع و اختراعات جزئیات بیشتری از اختراع و تکامل ماشینهای برداشت غله را ارائه داده است که به نقل مستقیم آن می پردازیم:

 

« گلوآها، یعنی ساکنین قدرم کشور فرانسه نوعی ماشین برداشت برای درو کردن غلات ساخته بودند و آن ارابه ای بود که با گاو حرکت می کرد و در زیر آ« دندانه هایی کار گذاشته بودند که خوشه های غلات را می گرفت و از جا در می آورد. اما این اختراع ، در کار خود توفیق کامل نیافت و مورد توجه واقع نشد و زود آن را به فراموشی سپردند. علت این عدم توفیق، بخصوص از آن لحاظ است که بکار بردن ماشین کشاورزی فقط در مواردی مفید است که بواقع، دچار کمبود کارگر باشند. چنانکه می دانیم رومیان از این لحاظ دچار مضیقه نبودند و فقط اواخر قرن هیجدهم بود که براستی، این احتیاج را حس کردند. خوب است به خاطر آوریم که در این اوقات، مخصوصا بواسطه انقلاب صنعتی در انگلستان، قراء و دهات این کشور از سکنه ، خالی ماند. مالکین بزرگ، که غالبا صاحب صدها هکتار زمین، برای کشاورزی بودند، به فکر افتادند که از روش پر زحمت قدیم، دست بردارند و فنون جدید را که بازده بسیار دارند جانشین آن کنند. مالکین کوچک غالبا مجبور بودند که اراضی خود را به ثروتمندان بزرگ بفروشند و راه شهرها را در پیش گیرند و به کار پردازند. اما کمبود کارگر خطر بزرگی شده بود که تمام نقشه های مالکین بزرگ و ثروتمند را بهم می زد . بنابراین به خود گفتند آیا روشی وجود ندارد که به کمک آن بتوانند با وسایل مکانیکی گندم را درو کنند ؟ درسال1780جامعه پادشاهی انگلستان موضوع را به مسابقه گذاشت و مسلما جوابهای بیشمار دریافت داشت که غالب آنها بیش و کم جنبه شوخی و مزاح داشت و در مقام عمل مورد استفاده نبود .

 

در تمام ربع اول قرن نوزدهم مخترعین در کوشش و تکاپو بودند. و بالاخره این کوششها در سال 1828 منجر به اختراع دستگاه درو کنی پاتریک بل شد و اساس آن این بودکه تیغه فلزی تیزی که حرکت رفت و آمدی داشت، خوشه های گندم را می برید و سپس این خوشه ها را به دو سو پرتاب می کرد.

 

در همین هنگام مسئله مکانیکی کردن کشاورزی در آمریکا، مطرح شد. در آن مملکت، کمبود کارگر، ایجاد زحمت نمی کرد، بلکه وسعت زراعت آنقدر زیاد بود که کشاورزان قادر به کار نبودند. کشورهای متحد آمریکا، مرتبا وسعت می یافت و در اواخر، ایالت لوئیزیان و چندین ایالت دیگر، بر آن افزوده شده بود. این ایالات سرزمینهای وسیعی بودند که پیشقدمان احیای این سرزمینها املاک وسیعی را که غالبا وسعت آنها بیش از تمام کشور بلژیک بود، به قیمت دو تا سه دلار برای هر هکتار، به تصرف خویش درآوردند.  برده فروشان، مرتبا کشتیهای خود را پر از چوب آبنوس {منظور غلامان سیاه است} می کردند و به آمریکا می آوردند و با این حال، کارگران، در این سرزمینهای عظیم که بهیچوجه، تناسب با قدرت کار عده محدودی نداشت گم می شدند. از این رو، می توان خوب حدس زد که لزوم مکانیکی کردن فن کشاورزی با چه شدت و حدتی در این مملکت مورد توجه واقع شد. این مسئله در سال 1833 بوسیله پسر جوان یکی از مالکین بزرگ ایالت ویرجینی به نام سیروس ماک کورمیک حل شد. وی ماشین عجیبی در مزارع خود بکار انداخت که بوسیله دو اسب کشیده می شد. در این ماشین، چرخها با کمک تسمه ای، اره خاصی را به حرکت متناوب ، در می آورد و این اره خوشه های گندم و غلات دیگر را می برید و سپس آنها را بلند می کرد و در محل خاصی، می ریخت. به این تدبیر، مزرعه با چنان دقت و سرعتی درو می شد که موجب حیرت حضار می گردید.

 

ماک کورمیک، شروع به بهره برداری صنعتی از این اختراع کرد و از سال 1839 ماشینهای خود را به معرض فروش گذاشت. نمایشگاه لندن به سال 1851 شاهد پیروزی بزرگ کشاورزی مکانیکی بود. چندین نوع دروگر معروف به معرض نمایش گذاشته شد که اختراع ماک کورمیک بوضع محسوسی بر همه آنها برتری داشت. گذشته از آن انواع خرمنکوب و دانه پاش مکانیکی، به معرض نمایش گذاشته شد و نیز گاو آهنهایی که دارای چندین تیغه بودند دیده می شد .

 

در سال 1868 برای اولین بار اختراع دانشمند کشاورزی ورس آندریی ولاسنکو واردمیدان عمل شدوآن ماشینی بود که در عین حال کار خرمنکوبی و هم عمل دروگری را انجام می دادونیز در همین اوقات بود که اولین ماشینهای خرمنکوبی که با نیروی بخار کار می کردند ظهور نمود.

 

اختراع و تکامل ماشین برداشت پنبه

 

اولین کسی که جواز دوک پنبه ریسی را بدست آورد « آگوست کمپل» در شانزدهم جولای 1985 بود. این وسیله در حقیقت پایه و اصول ماشین پنبه چینی امروز می باشد.

 

اوایل سال 1920 شرکت ماشینهای درو، امتیاز کمپل را کسب نمود و مدت 20 سال بر روی آن تحقیق کرد تا سرانجام در سال 1942 موفق به اختراع ماشینی شد که می توانست عملا در صحرا، بکار بپردازد.

 

افراد زیر روی ماشینهای پنبه پاک کنی و پنبه چینی بررسی به عمل آورده اند:

 

جان هاگز در سال 1871 اهل نیوبرن کارولینای شمالی، سیمو اهل بنهام تگزاس حدود سال 1872 و «ه.ب.ویک» اهل ریچموند ایندیانا در سال 1874.

 

تحول حقیقی ماشین برداشت پنبه، از زمانی آغاز گردید که کشت خطی رواج یافت و تراکتور و موتورهای دیزلی، تکامل پیدا کردند. به این ترتیب عملا، بعد از جنگ جهانی دوم بود که از ماشینهای اتوموژیس پنبه چینی به مزارع بزرگ پنبه، راه یافت.

 

تاریخچه ماشینهای برداشت علوفه

 

برداشت علوفه، تا پیش از سال 1830 توسط داس، انجام می شد. در این سال، نخستین درو کن علوفه که با نیروی دام، کار می کرد در انگلستان ساخته شد.

 

در حدود سال 1910 نیروی تراکتور، برای کشش درو کن آبی بکار گرفته شد و در سال 1920 علف بر تراکتوری بوجود آمد. بالاخره با اختراع دستگاه هیدرولیک و استفاده از شافت تراکتور تکنولوژی برداشت علوفه بسرعت روبه تکامل رفت. بطوری که امروز علفبر و علف خورد کن و ماشینهای بسته بندی علوفه، با مارکهای متنوع در مزارع مشاهده می گردد.

 

ابداع و تکامل ماشینهای برداشت چغندر

 

اولین وسیله برداشت بسیار ساده در سال 1898 ابداع گردید، سپس در سال 1930 ماشین برداشت جداگانه به بازار آمد و سرانجام، بعد از جنگ جهانی دوم این وسیله متحول گردید. بطوری که امروز در مزارع مدرن، کندن سرزدن تمیز کردن، و بار کردن چغندر قند، کاملا بصورت مکانیزه انجام می شود.

 

تاریخچه اختراع و تکامل تراکتور

 

66 سال بعد از اختراع ماشین بخار توسط جیمز وات، اولین ماشین بخار ( لکومتیو) بعنوان منبع قدرت ثابت، که به کمک کابل برای اجرای شخم بکار می رفت در سال 1835 توسط یکنفر مکانیسین انگلیسی ساخته شد. جابجا کردن لکومتیو شخم زده شد. در سال 1846 در فرانسه، با نوع لکومتیو شخم زده شد. در سال 1878 اتومبیلی که شخم می زد بوجود آمد. آنگاه در سال 1890 در آمریکا، نخستین تراکتور به اسم اول ساخته شد.

 

در اوایل قرن بیستم تراکتورهای به وزن بیست تن و بیست و دو تا چهل و پنج قوه اسب بخار، ایجاد گردید.

 

تا سال 1917 طرحهایی برای تولید انبوه تراکتور سبکتر و کارآمدتر، تهیه شد. P.T.O ( شکافت تولید نیروی مکانیکی چرخان درعقب تراکتور) در سالهای پس از 1917 بکار رفت.

 

 

 

تراکتورهای سه چرخ در 1924 معمول گردید. و از آن پس این وسیله به تدریج از بنزینی به نفتی و از نفتی به گازوئیلی تبدیل گشت.

 

در اواسط دهه 1930 استفاده از موتورهای دیزلی در تراکتورهای زراعی با بهره زیاد و صرفه جویی در سوخت متداول شد.

 

کارخانجات فورد در سال 1917 و انترنشنال در سال 1923 شروع به تولید تراکتور کردند.

 

 

 

پیش از سال 1930 تراکتورها چرخ آهنی داشتند و از تاریخ مزبور به بعد طایر لاستیکی جایگزین آن گردید. در همین دوره کارخانجات فرگوسن با اختراع دیسک به تکمیل تراکتور پرداخت.

 

مخترعینی که به تشویق دولت انگلستان، موفقیتهایی در امر استفاده از نیروی موتور در کشاورزی بدست آورده اند عبارتند از کستر در سال 1858 نیو کاستر در سال 1865، ورسستر در سال 1863 ، لیسستر در سال 1868 و ولور در سال 1871.

 

دکتر « دانل آرهانت » نویسنده کتاب مدیریت تراکتور و ماشینهای کشاورزی، تاریخچه تراکتور را نیز در کتاب خویش آورده است. گرچه مطالب وی، در برخی موارد با تاریخچه ای که در فوق آمده مشابهت دارد ولی حاوی نکات تازه ای است که به منظور آگاهی خوانندگان عینا در اینجا نقل می گردد:

 

امروزه دستگاه مولد قدرت برای کار مزرعه بای کم حجم، سبک و قوی باشد چون یک دستگاه مولد قدرت متحرک می باشد. کارهای مزرعه در گذشته، بوسیله دستگاه قدرت نیمه ثابت انجام می شد. ( بعنوان مثال با کابل برق) اشاره به ماشین بخاری که در بیرون مزرعه می ایستاد و کابلی را به حرکت در می آورد و کابل به نوبه خود گاو آهنی را روی زمین می کشید. و در آینده نیز ممکن است چنین شود. این تقریبا غیر قابل تصور است که روزی به جای اینکه دستگاه قدرت را به مزرعه ببریم، مزرعه را به نزدیک دستگاه قدرت بیاوریم. با این وجود بیشترین بازده قابل حصول، از آن نیروگاههای بزرگ و ثابت می باشد.

 

سه تغییر اصلی در منابع قدرت مزرعه به وقوع پیوسته است: انسان به حیوان، حیوان به موتورهای احتراق خارجی(بخار) و موتورهای احتراق خارجی به موتورهای احتراق داخلی... امروزه عملا تمام قدرت مزرعه ، از موتورهای احتراق داخلی حاصل می شود و اکثر این ماشینها روی تراکتور سوارند... کاربرد قدرتی سوای قدرت انسان در کشاورزی، از زمانهای دور مورد توجه بوده است. قدرت حیوان در زمان ماقبل تاریخ بعنوان کمک به کار بشر بخوبی بکار میرفت. با ابداع قدرت بخار در اوایل قرن نوزدهم، کوششهایی انجام گرفت تا از نیروی بخار در مزرعه استفاده شود. بعد از جنگهای داخلی آمریکا و تا سال 1920 قدرت بخار عموما برای کار شخم و تسمه مورد استفاده قرار می گرفت. به هر حال دستگاه مولد قدرت بخار حجیم و سنگین بود و گرچه سوخت ارزان و آب معمولا مجانی بود ولی صرف کار زیادی برای کار اندازی و سوخت گیری موتور لازم بود. زمانی که موتور روی ارابه نصب شد و به چرخهای عقب قدرت داده شد، ترکیب منتجه، گرچه نیرومند ولی اسباب زحمت و غیر قابل کاربرد برای اکثر مزارع بود.

 

 

 

 اولین ماشین کششی که از موتور احتراق داخلی استفاده می کرد در حدود سال 1890 ظاهر گشت و همان وضعیت نا مناسب موتورهای بخار را داشت. به هر حال، بتدریج که موتور احتراق داخلی بهتر شد، نسبت به بخار وزن آن، از موتور بخار، پیشی گرفت و دوران تراکتور  سبک وزن قدرتمند و مناسب فرار رسید.

 

نام تراکتور یعنی کشنده در حدود سال 1906 بوسیله یک فروشنده ماشین الات، ضرب زده شد.

 

موتورهای تراکتور اولیه با نفت کار می کرد. زیرا در ثلث اول قرن بیستم نفت هم فراوان بود و هم ارزان . طرح تراکتور در گذشته، تغییرات زیادی یافته و انتظار می رود که در آینده نیز، تغییرات زیادی بنماید.

 

تراکتورهای اولیه، فقط واحدهای قدرتی خودگردانی بودند که از تسمه فلکه آن، برای خرد کردن و سایر کارهای درجا استفاده می شد.

 

تراکتورهای اولیه که برای شخم، بکار می رفت کشش زیادی داشتند ولی سرعت حرکت آنها کم و بنابراین بازده قدرتی انها کم بود. 

 

 

 

کارخانجات سازنده، متوجه شدند که یک نوع تراکتور که بتواند در همه کارها جانشین اسب شود، مطلوبتر خواهد بود. نتیجتا، چند تراکتور دوچرخی چرخ جلو محرک، تولید شدند که ادوات اسب کش را مستقیما به آن وصل می کردند. کارکردن ب این نوع تراکتور مشکل بود. ولی اگر فرمان هیدرولیکی می بود و ادوات مخصوصی که امروزه ساخته شده اند، وجود می داشت، این نوع تراکتور می توانست ماندگار باشد.

 

آمادگی بازار در طی جنگ جهانی اول و ارزان شدن در اثر تولید توده ای، جهشی در تعداد و محبوبیت تراکتور بوجود آورد. ترقی روز افزون همچنین تعداد زیادی از کارخانجات کوچک را، به تولید تراکتور رهنمون کرد. تا سال 1920 تقریبا 100 کارخانه سازنده تراکتور وجود داشتند. در این زمان بود که آزمایشات تراکتور نبراسکا، بوجود آمدند. این آزمایشات کوششی در ارزیابی تراکتورهایی بود، که در نبراسکا فروخته می شد. این آزمایشات همراه با رکود در قیمت محصولات کشاورزی در اوایل 1920 تعداد زیادی از کارخانجاتی را که بنیه مالی آنها کم و یا تراکتورهایش ناموثر بودند از صحنه خارج کرد.

 

 

 

فقط شرکتهای با بنیه مالی قوی و آنهایی که تراکتورهایشان در مزرعه خودی نشان داده بودند، توانستند دوام بیاورند. این شرکتها، هسته هشت شرکت مهم سازنده تراکتورهای مزرعه در ممالک متحده آمریکا را بوجود آوردند.

 

قدم دیگر ساخت تراکتور، ارتفاع زیاد از سطح زمین، بود. کولتیواتور تراکتوری، اسبها را از آخرین کاری که در مزرعه انجام می دادند آزاد ساخت. بعد از آزمایشاتی چند کارخانجات نسبت به ساخت چرخ جلو دوتایی که به تراکتور فاصله کافی، نسبت به خط کشت می داد توافق کردند.

 

 

 

 

 

تاریخچه تکامل ابزار کشاورزی در ایران

 

تاریخچه وسایل کشاورزی در ایران را در دو قسمت ابزار کشت و ابزار برداشت بررسی می نماییم.

 

 

 

 

الف- ابزار کشت

 

به گفته «پتروشفسکی» :

 

در قرون وسطی خیش اعم از سنگین و یا سبک مانند این ایام، از چوب بود و فقط انتهایی آهنین داشته. خیش سبک ، بیشتر متداول بوده. این خیش بتدریج از چوبی که شاخه کوتاهی به آن نصب بوده و زمین را با آن می خراشیدند، تکامل یافته پدید آمده بود.

 

به عقیده وی اصطلاح جفت گاو دارای دو معنای زیر بوده است:

 

1- خیش سبک یا سنگین با گاوهایی که آن را بکشد و نیروی کار انسانی، برای مراقبت. 2- قطعه زمینی که در یک فصل، به یاری یک خیش و گاوان نر، شخم و کشت شود.

 

 

 

«پطروشفسکی» مساحت قطعه زمین اخیر را، برای زراعت گندم شش تا هفت هکتار و برای زراعت برنج دو تا سه هکتار می داند.

 

 

 

 جهت ایجاد شیار و تخم افشانی، از دراز گوش، گاومیش و بویژه گاو، استفاده می شد. ظاهرا خر را در شخمهای سبک به کار می بردند، زیرا به گفته حمدالله مستوفی:

 

                     از نیکویی زمین، شخم به یک دراز گوش کافی بود.

 

در بعضی نقاط غربی و شمال غربی ایران، برای زمینهای سخت و کوهستانی، خیش سنگین، بکار می رفت.

 

در زمان خلفا، خیشهای سنگینی که هر کدامشان، توسط هشت جفت گاو نر کشیده می شد، وجود داشته است. حتی « شرفخان بدلیسی » نویسنده فارسی زبان کرد، به گاو آهنی در ولایت موش ارمنستان غربی، اشاره می کند که با بیست  و چهار راس گاو نر و گاو میش، کشیده می شده است. 

 

« جفت یا قطعه زمینی شخمی یک خانوار دهاتی، مطابقت نداشته و قاعدتا یک خانوار، قادر به خرید و نگهداری گاوان نر، برای کشش خویش نبوده است. و بدین منظور تا این ایام نیز، روستاییان ایران، در گروههای کوچک متحد شده و چند خانوار در یکجا به خرید و نگهدای خیش و عوامل کشش آن اقدام می کنند.

 

فردوسی کشف استفاده از جفت گاو را ، به هوشنگ نسبت می دهد. ثعالبی در داستانی متعلق به عصر ساسانیان به کشاورزی اشاره می کند که کشتزار خویش را به یاری یک جفت گاو و خیش و گاو آهن کاشته است. «قابوس وشمگیر» نویسنده قابوس نامه به فرزندش «گیلانشاه» نصیحت می کند که همواره، یک جفت گاو نیک، بعنوان رزرو در مزرعه خود نگاه دارد.

 

گاو آهنهای ایرانی که بسیار ابتدایی بوده و هست، فقط زمین را ، خراش می داد و عمق شیار آن، بسیار کم بود. پس کشاورزان ناچار بودند، زمین واحدی را، چندین بار شخم بزنند.

 

 بعقیده پطروشفسکی:  آلات شخم در ایران فوق العاده به کندی گسترش یافته و در طی چندین قرن تقریبا تغییری حاصل نکرده است و در عین حال، بنحوی بدوی است که بیننده را متعجب می سازد. تضاد و اختلاف شدیدی که میان بدوی بودن و عدم پیشرفت آلات شخم از یکسو و شیوه های متکامل فن فلاحت و زراعت ایران و انواع پیچ در پیچ دستگاهها و موسسات آبیاری بخصوص مجاری زیر زمینی از سوی دیگر وجود دارد در بادی نظر بیننده را در شگفتی می افکند وچون شخص فقدان پیشرفت آلات شخم را ، با سطح عالی و موفقیتهای فنی صنعتگران و پیشه های هنری ایرانی، در قرون وسطی مقایسه کند، بیشتر مایه تعجب می گردد.

 

 

 

« دکتر زکی محمد حسن» در تاریخ صنایع ایران بعد از اسلام بدینگونه ، از برتری صنعتگران قدیم ایران سخن می گوید:

 

« وچون به ایران نظر کنیم، می بینیم که محل تلاقی و برخورد فنون و صنایع قدیمه شرق نزدیک بوده و روشهای فنی متنوعی در آن، نشو و نما کرده است و فنون و صنایع بابل، آشور، مصر، هند و یونان در آن تاثیر نمایان داشته و پس از اینکه در کشور ایران نشو و نما کرده است، در سراسر قرون قدیمه و وسطی، در عالم منتشر شده و در فنون و صنایع ملل تاثیر بسزایی داشته است. به استثنای فنون و صنایع یونان، می توان گفت دوره هیچ فن و صنعتی، مانند فنون و صنایع ایران ممتد نشده است. گذشته از این با کمال اطمینان و عقیده راسخ می گویم، هیچ فن و صنعت مهمی در عالم یافت نمی شود مگر اینکه فنون و صنایع ایرانی، در آنها موثر بوده و از روش و یا ظریف کاری و تزیین آن اقتباس کرده باشند. آری، تمام فنون و صنایع یونانی، مصری قدیم و روم و بیزانت و چین و هند، در بعضی از اشکال فنی و روشهای معماری و تزیینی و یا از حیث رموز فنی و ظریف کاری مدیون فنون و صنایع ایرانی می باشند.

 

« پطروشفسکی» علت عقب ماندگی ابزار کشاورزی را بدین گونه بیان می کند:

 

برای عقب ماندگی آلات کشاورزی، فقط یک توجیه می توان یافت و بس: به این معنی که ریشه عقب ماندگی، نه در وضع فنون و صنعت، بلکه در روابط اجتماعی ایران زمان قرون وسطی بوده ایران در آن زمان قادر به تولید آلات کشاورزی بهتر و عالیتر و مکملتر بوده است ولی جامعه فئودالی ایران مانند دیگر کشورهای آسیای غربی و آفریقای شمالی، در این زمینه مشوق و محرک ترقی نبوده است.

 

اگر آلات کار تکمیل می یافت، مخارج تولید کشاورزی افزوده می شد. ولی نه روستایی که مقید و وابسته به مالک فئودال بوده در زیر بار شیوه مزارعه و بیغار و بهره و مالکیت مالک و دولت، خرد شده بود، در این افزایش هزینه ذینفع بود و نه مالک فنودال که از خود زراعتی اربابی نداشت و بدین سبب در اندیشه توسیع تولیدات کشاورزی نبود. زیرا محصول اضافی را که مالک مزبور بصورت بهره ماخوذ می داشت بخشی از آن مستقیما خود وی و خانواده اش و نوکران نظامی و آدمهایش مصرف می کردند و قسمتی را هم در رباخواری و بازرگانی بکار می انداخت و چیزی صرف تکمیل کشاورزی نمی کرد. به اضافه، هزینه تولیدات کشاورزی از قبیل خرید عوامل( گاو داری) بذر و خود گزاف بود. مثلا در املاک خاص غازان خان، مخارج هر جفت گاو زمین از قبیل یک جفت گاو نر و بذر و غیره به 185 دینار سر می زد که می بایست یکباره پرداخته شود. روستایی می بایست این هزینه ها را به عهده گیرد و یا چنانکه مالک متعهد مخارج مزبور می شد، میزان بهره اضافه می گشت. و در هر دو مورد، این مخارج را روستایی از سهم محصول خویش می پرداخت و بدیهی است که روستایی، مایل نبود، بجای آلات شخم قدیمی که از نیاکان خویش به ارث برده بود و نوع آن در طی قرنهای متمادی متناسب خاک و شرایط هر محل بتدریج پدید آمده بود، آلات مکملتر و بالضروره گران قیمت تری ابتیاع کند. بدین سبب به آلت کار، چندان توجهی نمی شد و اهمیتی برای آن قائل نبودند. 

 

در تصاویر منظره جفت گاو و خیش مربوط به اعصار مختلف را ملاحظه می کنید. در شکل 97 که حدود 2000 هزار سال پس از خلق تصویر ترسیم شده است، هیچگونه تغییری در ساختمان گاوآهن مشاهده نمی شود. این موضوع دال بر عدم پیشرفت وسائل شخم است.

 

در شکل پیرمردی با ریش سیاه و دستاری سفید بر سر، مشغول راندن یک جفت گاو شخمی است. شخص دیگری در بالا سمت راست تصویر بوته ای را با کارد می برد. در پایان تصویر، سمت چپ چوپانی سرگرم چراندن گوسفندان است.

 

به گفته شاردن جهانگرد فرانسوی در عصر صفوی:

 

ایرانیان پس از هر شخم کلوخه ها را با تخته و ماله سیخی، خرد می کنند و آنگاه توسط بیل زمین را صاف نموده کرتهای چهارگوش می سازند. ارتفاع آب کرت، باید در حدی باشد که اردک در آن شناور گردد.

 

ب- ابزار برداشت

 

به گفته پطروشفسکی قدیمی ترین شرحی که در باره دستگاه خرمنکوبی موجود است به قلم شاردن جهانگرد فرانسوی می باشد. ( احتمالا شکل نوعی خرمن کوب است پس در این صورت قدیمی ترین سند مکتوب می باشد. )

 

اما رافائل دومان سیاح قرن هفدهم نیز خرمنکوبی در ایران را توصیف نموده است که ما به نقل مستقیم آن می پردازیم:

 

« آنان برای درو گندم، آن را از ریشه با داس می برند ولی دسته نمی کنند و از آن در نقطه ای از مزرعه که برای خرمن صاف و کوبیده شده، توده ای می سازند.. آنها عرابه کوچکی دارند که روستایی روی آن می نشیند. چرخهای آهنینی که عرابه به یاری آنها می چرخد، گاه به تعداد بیست سی هستند و قطر دایره هریک قریب نیم فوت است. این آلت شؤن نامیده می شود. قاطر ماده ای که چشمانش بسته است، آن را می کشد و دائما به دور توده گندم، می چرخد، این آلت کاره را خرد می کند و دانه را از خوشه ها جدا می سازد. کاهی که بدین طریق خرد شده در اینجا به اسب می دهند و دانه های گندم دست نخورده به جا می ماند. و اسبانی که ساعتی چرخیده اند، استراحت می کنند، و از همان کاه به ایشان می دهند و بی شک این رسمی باستانی است.

 

 به گفته شاردن برنج را در هاونی چوبین و یا گودالی آجری به ابعاد چهار فوت پاک می کردند.

 

با تشکر از agriculture-station.blogfa.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مکانیزآسیون کشاورزی

 

مكانيزاسيون كشاورزي در ايران موضوعي است كه طي سالهاي گذشته يا بهتر بگوئيم از سال 1345 ، يعني سالي كه قرارداد بين ايران و جمهوري روماني به منظور خريد تراكتور و بعضي ادوات كشاورزي منعقد شد و تعداد تراكتور از آن سال در كشور رو به فزوني گذاشت مورد بحث متخصصين فن بوده است.

وقتي از مكانيزاسيون كشاورزي صحبت به ميان مي آيد ، اكثرا به فكر كاربرد و استفاده از موتورهاي احتراق داخلي و ماشين هاي مختلف كشاورزي در مزارع مي افتند ، در حالي كه مكانيزاسيون به معني اعم، اين نيست كه حتما از موتور احتراق داخلي و يا از آخرين مدل هاي ماشين هاي كشاورزي استفاده شود. قبل از اينكه مكانيزاسيون كشاورزي را تعريف كنيم ، ابتدا لازم است موتور و ماشينرا از يكديگر تشخيص داده و جدا كنيم. "ماشين " وسيله اي است كه اگر به آن توان دهيم ، برايمان كار انجام مي دهد ولي خود به تنهايي قادر به انجام كار نيست . " موتور" وسيله اي است كه توليد توان مي كند ولي به تنهايي نمي تواند كاري انجام دهد مگر اينكه اين توان را به ماشيني بدهد تا آن ماشين بتواند كار توليد كند. به طور مثال يك گاوآهن را مي توان به وسيله ي يك يا چند حيوان كار به حركت درآورد و زميني را شخم زد ، گاوآهن در اينجا ماشين را تشكيل مي دهد و حيوان يا حيواناتي كه آن را مي كشند در حكم موتور مي باشند. يك موتور ممكن است در يك زمان، دو ماشين را به حركت درآورد و گاهي حركت هر دو ماشين ، براي انجام كار ، ضروري است.

اكنون با روشن شدن فرق بين ماشين و موتور مي توان مكانيزاسيون كشاورزي را تعريف نمود. كلمه ي مكانيزاسيون در كشاورزي مترادف با كلمه ي اتوماسيون در صنعت است كه خود به معني اتوماتيك كردن مي باشد و اتوماتيك كردن يعني كم كردن كار كارگري. بنابراين مكانيزاسيون يعني استفاده از ماشين و موتور در كشاورزي جهت كاهش نياز به نيروي كارگري. البته اين نياز هنگامي به وجود مي آيد كه درآمد حاصل از كار كارگري كمتر از درآمد به دست آمده از جايگزين نمودن ماشين و موتور باشد كه خود به عوامل متعددي از جمله عوامل زير بستگي دارد:

1- دستمز كارگر بالا باشد.

2- مشكلات كارگري موجب وقفه در كار، در زمان معين شود.

3- زيان هاي حاصل از طولاني بودن كار كارگري بيش از هزينه هاي استفاده از ماشين و موتور شود.

4- كيفيت كار ماشين آنقدر بالا باشد كه هزينه هاي آ را مستهلك نمايد.

معني اعم مكانيزاسيون كشاورزي اتخاذ هر روشي است كه موجب ازدياد درآمد شود. با اين تعريف جايگزين كردن كارگر با ماشين و موتور يكي از روش ها محسوب مي شود و استفاده از بذر اصلاح شده براي بدست آوردن عملكرد محصول بيشتر روشي ديگر، كه هر دو بخشي از موضوع مكانيزاسيون هستند.

 

آشنايي با وضعيت كشاورزي سنتي ايران

ايران از قديم الايام مهد تمدن هاي باستاني و يكي از مراكز توليد مواد كشاورزي دنياي باستان بوده است.به طوري كه بسياري از پيشرفتهاي كشاورزي و دامپروري مانند پرورش اسب و ترويج نباتات سودمند را بايد مرهون زحمات و ابتكارات اهالي اين مرزوبوم دانست. حفاري هايي كه در تپه ي سيالك كاشان انجام يافته ، نشان مي دهد كه حدود شش هزار سال پيش ، كشاورزي در ميان مردم آن منطقه معمول بوده و ايرانيان متمدن قرن ها پيش از اين در اين راه كار كرده اند. از نقش روي استوانه اي كه در شهر شوش كشف شده ، معلوم گرديده كه در سه هزار سال قبل از ميلاد مسيح مردم ايران گندم را در مخزن هايي كه امروزه هم در بعضي از نواحي ديده مي شود ،ريخته و انبار مي كرده اند. يونجه ، اين علوفه ي پر ارزش براي دام ها ، توسط ايرانيان به يونان و سپس به روم و ساير نقاط جهان برده شد.

ابزارهاي كشاورزي كه در ايران باستان به كار مي رفت شامل انواع ابزارهاي دستي ساده مانند بيلها، كج بيلها ، داسهاي دسته كوتاه ، كلنگ و وسائل دامي چوبي از قبيل گاوآهن ، هرسهاي دندانه اي ، خرمن كوبها و غيره بوده اند.

منبع توان و ابزارهاي كشاورزي معمول امروزي در نقاط مختلف كشور بخصوص در نقاط دورافتاده به مرور زمان تغيير زيادي پيدا نكرده و با ابزارهاي قديمي فرق چنداني ندارند. هنوز در اكثر نقاط دور افتاده ي كشور از يك يا دو جفت گاو به عنوان توان كششي منحصر به فرد و از گاوآهن هاي دامي چوبي و هرسهاي دندانه اي ، خرمن كوبها و ساير وسائل كه اكثرا از چوب ساخته شده اند به عنوان ابزار مورد نياز استفاده مي گردد.

 

شرايط و امكانات توسعه ماشين هاي كشاورزي در ايران

در كشور ما استفاده از تراكتور و ماشبن هاي كشاورزي خيلي ديرتر از كشورهاي اروپايي و امريكا شروع شد و اصولا در قرن هيجدهم كه در اروپا گاوآهن هاي فلزي برگردان دار معمول شد، و در قرن نوزدهم كه خرمن كوبهاي جديد در امريكا اختراع گرديد ، در وسائل و ادوات كشاورزي كشور ما هيچگونه تغييري حاصل نگرديد. عملا در طول 50 تا 60 سال اخير بوده است كه به تدريج كشاورز ايراني با انواع ماشين هاي كشاورزي آشنا شده است، اما هنوز هم آن طوري كه شرايط امروز ايجاب مي كند كشاورزي مملكت ما ماشيني نگشته است و در مواردي هم كه اين امر به صورتي انجام گرفته است ، به علل بنيادي مواجه با مشكلات عديده اي مي باشد كه همه ي دست اندركاران و منخصصين كشاورزي ماشيني با آن آشنا هستند.

اولين گاوآهن فلزي برگردان دار دامي در زمان ناصرالدين شاه قاجار به ايران وارد شد و در اروميه مورد استفاده قرار گرفت . اولين نمايشگاه ماشين هاي كشاورزي در سال 1300 خورشيدي در تهران برگزار گرديد . اولين تراكتور نفتي ساده به دستور رضاخان در سال 1308 بري مدرسهي فلاحت خريداري گرديد و اين مدرسه بعدها به دانشكده كشاورزي تبديل شد. با وقوع جنگ جهاني دوم و مشكلات داد و ستد با كشورهاي فروشنده و همچنين اثرات اين جنگ در امور داخلي كشور، عملا اين طرح متوقف و بهره برداري از آن نيز مسكوت ماند. پس از جنگ كمكم سرمايه داران و بعضي از شركت ها شروع به وارد كردن تراكتور در ايران نمودند. ابتدا روستاييان از پذيرفتن تراكتور و ماشين هاي كشاورزي در مزارع خود خودداري مي كردند و اعتقاد داشتند كه بركت كشاورزي در سم گاوها مي باشد، ولي به تدريج كه با نتايج كار آشنا شدند تا حدودي آنها را پذيرفتند.

آغاز فعاليت بنگاه توسعه ماشين هاي كشاورزي از سال 1331ر حقيقت سرآغاز ماشيني كردن كشاورزي ايرا ن به شمار مي رود. اين مؤسسه از سال 1331 تا سال 1336 خود اقدام به وارد كردن تراكتور و ماشين هاي كشاورزي مي نمود و آنها را به اقساط به فروش مي رساند ، اما از سال 1336 تا سال 1345 بنگاه به متقاضيان خريد تراكتور وام ميداد تا آنها مطابق سليقه و امكانات خود اقدام به خريد تراكتور و كمباين و ساير ادوات كشاورزي بنمايند.اين طرز كار سبب شد كه به تدريج مارك هاي مختلف تراكتور و كمباين م به تعداد كمي وارد كشور شود و چون براي فروشندگان تامين لوازم يدكي و تعميرگاه هاي لازم مقرون به صرفه نبود، اغلب اين وسائل در مدت كوتاهي از كار افتاده و بي استفده مي ماند.

در سال 1345 قراردادي با كشور جمهوري روماني منعقد شد كه طي آن تعدادي تراكتور و ساير ادوات كشاورزي از جمله گاوآهن و ... از طريق بنگاه توسعه ماشين هاي كشاورزي در اختيار كشاورزان گذاشته شود. طبق اين قرار داد در مراكز عمده فروش اقدامات لازم براي تاسيس نمايندگيهاي لوازم يدكي تعميرگاه هاي ثابت و سيار به عمل آمد. به موازات اين قرارداد از سال 1346 شروع به ساخت كارخانه ي تراكتور سازي تبريز شد كه از سال 1349 بهره برداري از آن آغاز شد، قطعات تراكتور از روماني وارد و در آن كارخانه مونتاژ گرديد .در حال حاضر مونتاژ تراكتورهاي مسي فرگوسن نيز در اين كارخانه انجام مي گيرد، همچنين كارخانه ي جاندير اراك به مونتاژ تراكتور ، كمباين و ساير ادوات كشاورزي جاندير پرداخت.

در حال حاضر كارخانه جات تراكتورسازي ايران ، تراكتورهاي يونيورسال مدل 650M با توان 65 اسب بخار، تراكتور مسي فرگوسن مدل 399 با توان 110 اسب بخار و مدل285 با توان 75 اسب بخار و مدل 240 با توان 47 اسب بخار و تراكتورهاي مدل 750ITM با توان 75 اسب بخار را توليد مي كند.

 

نيروي كار انساني و لزوم استفاده ي ماشين در كشاورزي ايران

با توجه به ارقام و آمار موجود و تقليل جمعيت روستايي، به طور طبيعي نياز به تراكتور و ماشين هاي كشاورزي جهت جبران توان انساني بيشتر خواهد شد . اما در تامين توان مكانيكي مورد نياز، بررسي انواع تراكتور و ماشين هاي مورد نياز كشاورزي ايران با توجه به سطح پايين تكنولوژي در كشور و به خصوص روستاها كه متناسب با سطح محدود زير كبراي هر كشاورز و دامدار مي باشد بايد مورد توجه قرار گيردو سعي در بالا بردن دانش كشاورزي كشاورزان و آموزش آنها در استفاده ي صحيح از ماشين، شود. به خصوص تلاش در محدود كردن انواع تراكتورها و ماشين هاي وارده به چند نوع متناسب با شرايط خاص مناطق مختلف كشور ، و سعي در ساختن بعضي ما شين ها وابزار در داخل كشور كه امكان ساخت آنها وجود دارد ، تامين و ساخت لوازم يدكي ، تربيت كارگران ماهر و متخصصين براي به كار بردن تراكتور و ماشين هاي مورد نياز و ايجاد تعميرگاه ها به تعداد كافي در نقاط مختلف كشور، از جمله برنامه هايي است كه در آينده بايد به طور وسيع و كاملتر انجام گيرد.

 

 

 

 

 

www.ake.blogfa.com    www.ake.blogfa.com www.ake.blogfa.com